سلام دوستان
خوشحالم که به جمع شما اضافه شدم.
کمی در مورد خودم می گم و مشکلات پیش روی ازدواجم. ممنون می شم نظر بدید و راهنمایی کنید.
الان 28 سالمه - مدرکم فوق لیسانس عمران سازه هست - خانه و ماشین دارم - شغلم نویسندگی کتاب های علمی و فنی هست و گاها تدریس دروس دبیرستان یا دانشگاهی به طور خصوصی و گاها کار های تحقیقاتی و آزمایشگاهی- درآمدم حدود ماهی 3 م هست ولی خب اول راهمه و باید کلی تجربه کسب کنم. خیلی دوست دارم خانواده تشکیل بدم.
دلیل اصلی از قصدم برای ازدواج اینه که می بینم شرایط شو دارم و خودم هم دوست دارم که این اتفاق بیافته.
تا حالا با چند خانم به طور رسمی آشنا شدم ولی هیچ کدوم معیار های من رو نداشتن یا از لحاظ فرهنگی و نحوه زندگی احساس می کنم خیلی فاصله زیادی بین من و این خانم ها هست.
می خوام نظرتون رو بدونم که آیا خواسته های من غیرمنطقی و عجیب هستند یا من هنوز نتونستم مورد مناسبی برای ازدواج پیدا کنم؟
دلایل اصلی که تا حالا به طور جدی باعث شده با هیچ کدوم از این خانم ها ازدواج نکنم موارد زیر بوده :
- من از داشتن حیوان خانگی هر نوعش خوشم نمیاد. نه اینکه از حیوانات بدم بیاد، خونه خودمون ویلایی هست و سگ داریم ولی توی حیاط، هیچ وقت داخل خونه نمیاد. از گربه و خرگوش و همستر داخل خونه و آزاد بدون قفس بدم میاد.
- درصدی از درآمدم از فروش کتاب هام رو به موسسه محک تقدیم کردم.
- زندگی من کاملا روی برنامه منظمی هست. در زمان معینی کار می کنم در زمانی تفریح و استراحت
- حوصله قهر و آشتی های بی دلیل رو اصلا ندارم. مثلا یه مورد اینجوری بود که از صبح تا شب به هزار دلیل باهام قهر می کرد و من باید منت کشی می کردم تا خانم آشتی کنن. منظورم به خاطر چیز های بی مورد و بچه گانه هست مثلا من ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر حتما استراحت و تمرکز می کنم و گوشی و لپ تاپ و ..... کنار می ذارم بعد چون پیام های ایشون در این ساعات رو پاسخ نمی دادم و یا نمی خوندم یه جور توهین حساب می کردن. با اینکه خیلی صریح توضیح داده بودم که در این ساعات من استراحت می کنم یا موقع غذا خوردن هیچ پیام یا .... جواب نمی دم.
- من از دروغ و کلک خیلی بدم میاد. همه این خانم ها چندین دوست پسر داشتن که مثلا برای جلوگیری از سوتفاهم احتمالی موقعی که من حضور داشتم داداشی! صدا شون می کردن. من مشکلی با اینکه دوست پسر داشتن یا نه ندارم ولی از اینکه با دروغ و کلک سعی می کنن یه رابطه عاشقانه رو رابطه خواهر و برادری نشون بدن به شدت متنفر هستم.
- عدم رعایت حریم شخصی و احترام به بخش خصوصی زندگی. مثلا به هوای اینکه می خواهند با گوشیم تماسی بگیرند کلیه پیام ها و ایمیل هام رو چک می کردن. البته من چیزی برای پنهان کردن نداشتم ولی دوست داشتم خیلی صادقانه می گفتن می خوام ببینم در فضای مجازی با چه کسانی چه نوع رابطه ای داری.
واقعا نمی تونم درک درستی از شخصیت کلی خانم ها داشته باشم.
می خوام بدونم معیار های یه ازدواج مستحکم چیه؟ و آیا من توقع بیجایی داشتم و کارهام دارای مشکل هست یا نه؟ پیشنهاد شما برای ازدواج صحیح چیه؟
ممنون - ببخشید زیاد نوشتم چون باید بفهمم مشکل کجای کار هست؟
------------******************--------------***************-----------------------******************-----------------------*************------
آپدیت
دوباره سلام دوستان
خب امروز روز مهمی بود برام چون تصمیمات مهمی گرفتم و امیدوارم بهشون پایبند بمونم.
یکی از دختر هایی که به خواستگاری شون رفته بودیم و چند جلسه ای آشنا شده بودیم به نظرم مورد مناسبی اومد. یعنی رفتار قابل قبولی داشت خیلی محترم بود و با شخصیت، خانواده اصیل و خوب. خلاصه همه چیز در حد مطلوبی بود و نظر خود ایشون هم مثبت بود. پدرم برای آشنایی و صحبت های بیشتر با پدر این خانم تماس گرفت و گفت که همدیگر رو پسندیدن. پدر دختر شرایطی رو برای ازدواج گذاشت که من تا 100 سال سیاه دیگه حتی به ازدواج فکر هم نمی کنم.
واقعا یه مورد به نسبت مناسب هم که پیش میاد خانواده باعث بهم خوردن میشه. گفتن ما رسم داریم جدای از مهریه و ....... رسوم متداول از داماد پول نقد یا معادلش طلا می گیریم.
حالا مبلغ درخواستی خیلی جالب بود 1.5 میلیارد تومان!!!!!
یعنی هنوز هیچ چیزی قطعی نشده و فقط حرف پسندیده شدن زده شده 1.5 میلیارد تومان پول نقد یا معادلش سرویس طلا خواستن.
من نمی دونم چی باید بگم یا چی کار کنم. فقط همین رو می دونم که انصافا در این 28 سال زندگیم حداکثر تلاشم برای یک زندگی سالم و معقول رو داشتم. گلیم خودمو از نظر خودم از آب بیرون کشیدم. خدا رو شکر به لطف خانواده خونه و ماشین دارم و با تلاش و صبر زیاد تونستم درآمد به نسبت خوبی هم داشته باشم. تحصیلاتم رو هم که تا حد مناسبی ادامه دادم.
ولی واقعا به هیچ وجه راهی برای تشکیل خانواده و ازدواج وجود نداره.
کلا بیخیال این حرف ها می شم و سعی می کنم رو زندگی کاریم تمرکز کنم. و راهی که می رم رو ادامه بدم. از زاویه دیگه که بهش نگاه می کنم، سبک زندگی مردم خیلی عوض شده و به نظرم ترکیب دو خانواده تقریبا غیر ممکن یا ناپایدار هست. این رو هم اضافه کنم که پیش
مشاور هم رفتم. خب راهنمایی های خوبی هم کردن و گفتن شرایط ازدواج داری. یعنی به نظرم شرایط جامعه آماده و فراهم نیست.
البته این ها همه نظر شخصی من هست و می تونه به 1000 دلیل غلط باشه. واقعا دوست داشتم یه خانواده تشکیل بدم ولی می بینم که بهای بسیار سنگینی داره. یعنی ازدواج راهی برای خوشبختی نیست و بیشتر از اون که مزایا داشته باشه باعث بهم خوردن زندگی طبیعی و مورد انتظار میشه و خوشبختی یه فرض محاله در امر ازدواج. خلاصه ما که کلا بیخیال شدیم.
دوست دارم نظر بدید و پیام هاتون رو حتما می خونم. اگر نظر مخالف دارید هم بگید اتفاقا خیلی خوبه که آدم طرز فکر های متفاوت رو بدونه و دوست دارم آدم نقد پذیری باشم. پس خواهش می کنم راحت باشید و هر نظری دارید بگید.
ممنون و متشکرم از وقتی که می ذارید.